سخنرانی وخطبه های نماز جمعه توسط حجت الاسلام شریفی امام جمعه موقت خواف در مورخه9797/9/30
به وبلاگ منتظران ظهور ایران خوش آمدید. امیدواریم مطالب خوبی را آماده کرده باشیم.
آموزش بورس 1
اسپرت اریو
اپشن اریو z300
کادو تولد

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان منتظران ظهور و آدرس montazeriran.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 77
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 89
بازدید ماه : 111
بازدید کل : 6885
تعداد مطالب : 98
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


"إنّ اللهَ لَهَادِ الّذِینَ آمَنُوا إلَی صراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛ خداوند كسانی را كه ایمان آورده‌اند، به راه مستقیم هدایت می‌كند".

- قالَ  الجواد (ع)علیه السلام : ثَلاثٌ مِنْ عَمَلِ الاْ بْرارِ: إ قامَةُالْفَرائِض ، وَاجْتِنابُ الْمَحارِم ، واحْتِراسٌ مِنَ الْغَفْلَةِ فِى الدّین .

فرمود: سه چیز از كارهاى نیكان است : انجام واجبات الهى ، ترك و دورى از گناهان ، مواظبت و رعایت مسائل و احكام دین

دعوت بتقوی

ضمن دعوت بتقوای الهی به چندویژگی مثبت ومنفی انسان

اشاره شدواخرین مورد دررابطه با هدایت پذیری وزمینه های هدایت اول دعادوم علم آموزی سوم عبرت آموزی از گذشتگان بودچهارم معاد باوری

اشاره گردیدوامروز در خطبه اول به یکی دیگر از  زمینه ها ی هدایت که پاكی و صفای باطنی اشاره میگردد

عوامل و زمینه های هدایت

 علیرغم فطری بودن رشد طلبی انسان، دستیابی به رشد قرآنی، نیازمند عواملی است؛ تا انسان را در این راستا یاری نماید. یکی از آنها پاكی و صفای باطنی است 

  

خداوند متعال در آیه 4 سوره ابراهیم می‌فرماید: یضِلُّ اللَّهُ مَنْ یشَاءُ وَیهْدِی مَنْ یشَاءُ، خدا هر کس را بخواهد گمراه و هر کس را بخواهد هدایت می‌کند، امّا واضح و روشن است که هدایت و ضلالت الهی جریان و راهی است پیش روی بشریت.

اگر به آیات دیگر مراجعه كنیم می‌فهمیم زمینه هدایت و ضلالت به دست خود ماست و این بستگی به ما دارد که خود را به کدام جریان بسپاریم؛ الهی یا شیطانی.

وقتی انسان از كنار پرتگاه یا رودخانه خطرناك می‌گذرد هر چه خودش را به لبه پرتگاه نزدیك‌تر کند، احتمال سقوطش بیشتر و احتمال نجات كمتر می‌شود، امّا هر قدر خودش را از لبه پرتگاه دور کند، احتمال سقوط كمتر می‌شود. این یكی هدایت و آن دیگری ضلالت نام دارد.[]

طبق آیات قرآن، سه عامل در انسانها زمینه ساز هدایت است:

اول: پاكی و صفای باطنی افراد كه زمینه ایمان آوردن است: "إنّ اللهَ لَهَادِ الّذِینَ آمَنُوا إلَی صراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛ حج/ 54.

 خداوند كسانی را كه ایمان آورده‌اند، به راه مستقیم هدایت می‌كند".

1-هر كس گام اوّل ايمان را برداشت، خداوند او را به گام‏هاى بعد هدايت مى‏كند. فَيُؤْمِنُوا ... إِنَّ اللَّهَ لَهادِ الَّذِين‏

 

2-مسّلماً ایمان آوردن از افعال اختیاری انسان است كه فرد ایمان آورنده ابتدا دنبال حقیقت می‌رود، بعد تشخیص حقانیت می‌دهد و ایمان می‌آورد. بعد از اینکه مقدمات از طرف عبد صورت بگیرد، هدایت الهی شامل حالش می‌شود.

"يَهْدِي بِهِ اللَّـهُ مَنِ اتَّبَعَ رِ‌ضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ؛ (مائده، آیه 16) هر كس كه از راه‌های صحیح پیروی می‌كند خدا او را هدایت می‌نماید"

كند!؟

گرچه در اين آيه، هدايت و گمراهى بطور كلّى به خداوند نسبت داده شده است، ولى آيات ديگر، مسئله را باز نموده و مى‏فرمايد: «يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ» « رعد، 27.» خداوند كسانى را هدايت مى‏كند كه به سوى او برود. و «يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ‏» « مائده، 16.» كسى‏كه به دنبال كسب رضاى او باشد. و كسانى كه با اختيار خود در راه كج حركت كنند، خداوند آنان را به حال خود رها مى‏كند. مراد از گمراه كردن خدا نيز همين معناست. چنانكه درباره كافران، ظالمان، فاسقان ومسرفان‏جمله «لا يهدى» بكار رفته است. به‏قول سعدى:

راه است وچاه وديده بينا وآفتاب‏

 

تا آدمى نگاه كند، پيش پاى خويش‏

چندين چراغ دارد وبى‏راهه مى‏رود

 

بگذار تا بيفتد وبيند، سزاى خويش‏

     

 

 

وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ "قُلْ إِنَّ اللّهَ یضِلُّ مَن یشَاءُ وَ یهْدِی إِلَیهِ مَنْ أَنَابَ؛(رعد، آیه 27)

كفّار مى‏گويند: چرا از طرف پروردگارش معجزه‏اى (به دلخواه ما) بر او نازل نشده است؟ بگو: همانا خداوند هر كه را بخواهد (به حال خود رها و) گمراه مى‏كند و هر كس را كه به سوى او رو كرده و توبه نمايد، به سوى خويش هدايت مى‏نمايد.

1-هر پيامبرى براى اثبات ادعاى نبوّت خود، بايد نشانه‏اى از جانب خداوند داشته باشد كه آن را معجزه مى‏نامند، اين معجزه طبعاً در امور خاص و مشخصّى است، امّا افراد لجوج كه‏

قصدپذيرش حقّ را نداشتند، از پيامبر تقاضاى معجزه بر اساس هوس‏هاى خود مى‏كردند، در صورتى كه اگر لجاجت را كنار مى‏گذاشتند، قرآن، خود، بزرگترين معجزه است.

گاهى آب و غذا براى افراد مريض مضرّ است، امّا اين ضرر نه از آن جهت كه در آب و غذا ضررى وجود دارد، بلكه بخاطر بيمارى اين افراد است. آرى! افرادى كه از نظر روحى مريض‏اند، مانند مريض جسمانى در پذيرش آيات ناب الهى دچار ناراحتى مى‏گردند، زيرا به محض مواجهه با حقّ، روح لجاجت در آنها تحريك شده و هدايت را پس مى‏زند و اين همان معناى‏ «يُضِلُّ» است.

امّا براستى براى افرادى كه قرآن درباره‏ى آنها مى‏فرمايد:

در هر حال، خداوند، حكيم و عادل است و تمام كارها و خواست او از: «يَهْدِي مَنْ يَشاءُ»، «يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ»، «يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ»، «يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ»، «يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ»، «يَخْلُقُ ما يَشاءُ» همه بر اساس عدل و حكمت و لطف و عنايت تفسير مى‏گردد.

يعنى اگر فرمود: «يَهْدِي مَنْ يَشاءُ»، چنين نيست كه بدون هيچ ضابطه و معيارى، هدايت را براى كسى خواسته باشد، بلكه چنانچه از آيات ديگر برمى‏آيد، يكجا ايمان را شرط هدايت مى‏شمارد و در جاى ديگر، كسب رضايت و خشنودى حقّ را با پيمودن راه سلامت زمينه هدايت معرّفى مى‏فرمايد: «يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ» « مائده، 16.

به هر صورت اگر دهانه ظرفى به طرف آسمان باشد، باران در او وارد مى‏شود، امّا اگر به طرف زمين قرار بگيرد، از نزولات آسمانى بهره‏اى نخواهد برد و اينچنين است انسانى‏كه دهانه روحش به جانب ماديّات باشد، بديهى است كه از باران معنويّت الهى بى‏نصيب خواهد بود.

 

هدایت گری مرحوم آسید مهدی قوام

مرحوم آسید مهدی قوام در زمان شاه یک جایی دعوت شده بودند، ده شب منبر رفتند. در آن مجلس یک هدیه ای به ایشان دادند. این هدیه را گرفت و ساعت یازده شب دید یک زنی آرایش کرده ، لباس های نامرغوب پوشیده و در خیابان چپ و راست می رود.
آسید مهدی قوام به کسی که همراهش بوده فرمود که : به آن خانم بگو بیاید کارش دارم. گفت: آقا! شما؟!
بله من.
آقا دور از شأن شماست!
تو چه کار به این چیز ها داری!
همراه آسید مهدی قوام می گوید: رفتم گفتم آقا شما را کار دارد. آن خانم هم خیلی جا خورد. گفت با من کار دارد؟ گفتم: بله.

آمد سلام کرد. ما باشیم چکار می کنیم؟ هزار ماشاءالله ما خداوند دافعه ایم! جاذبه خبری نیست. دور همه خط قرمز می کشیم. فقط دنبال معصوم می گردیم!

آمد سلام کرد و گفت: آقا با ما امری داشتید؟ فرمودند بله. برای چه این موقع اینجا ایستاده ای؟ گفت احتیاج دارم. دست کرد آن هدیه را درآورد و گفت: مال امام حسین است، نمی دانم چقدر است. من ده شب منبر رفتم. این را بگیر، تا این را داری نیا بیرون! تمام شد باز بیا بیرون.
چند سال از این قضیه گذشت، آسید مهدی بع کربلا رفت. می گوید: آسید مهدی قوام می گوید این طرف خیابان ایستاده بود، دید یک خانمی نقاب دار به همراه یک مرد جوان آن طرف خیابان ایستاده اند و به آسیدمهدی نگاه می کنند. خدایا این ها چه کسی هستند؟

عرض خیابان را عبور کردند و آقا آمد و گفت که: این خانم من است، می خواهد عبای شما را ببوسد، شما اجازه می دید؟ گفت باشه عیبی ندارد. آمد عبای آسید مهدی را بوسید و پرسید که: آقا من را شناختی؟ فرمود : نه! گفت: من همان هستم که پول را به من دادی. من آمدم مجاور امام حسین شدم.
آسید مهدی قوام که از دنیا رفت، صحن حضرت معصومه پر شد. مردم سرشان را به تابوت می زدند، یکی می گفت: من شراب خوار بودم، این آقا من را درست کرد. یکی می گفت : من دزد بودم این آقا درستم کرد.

در حدیث داریم یک عده را می آورند به جهنم، میگویند: خدایا این ها را چرا آورده ای به جهنم! آخه این که همیشه تو هیئت بوده، مجلس بوده، نه مجلس رقص می رفته، نه شراب می خورده، نه بدی می کرده، همش نماز می خونده و... در جواب می گویند که این ها مقدس هایی هستندکه مواظب زبانشان نبودند.

 

پایان

 

خطبه ذوم

ضمن دعوت به تقوی

اول رحلت حضرت معصومه (س)،

1-در ميان فرزندان پسر امام موسي كاظم(ع) هيچكدام همسنگ حضرت امام رضا(ع) نبودند و در ميان دخترانشان، محدث گرانقدر مرحوم حاج شيخ عباس قمي به هنگام بحث از دختران حضرت موسي بن جعفر(ع) مي نويسد: «برحسب آنچه به ما رسيده، افضل آنها سيده جليله معظمه، فاطمه بنت امام موسي كاظم (ع) معروف به حضرت معصومه (س) است» (منتهي الامال ج 2 ، ص 241 )
آن بانوي آسماني مقامي رفيع داشتند كه ائمه معصومين از ايشان با جلالت و عظمت تجليل و تكريم نموده اند. بطوري كه حتي پيش از ولادت پدر بزرگوارش، نام ايشان بر زبان بعضي از ائمه طاهرين آمده و از مقام والاي ايشان سخن گفته اند. امام صادق(ع) در روايتي فرمودند: ... بانويي از فرزندان من به نام »فاطمه« دختر موسي، در آنجا رحلت مي كند كه با شفاعت او همه شيعيان ما وارد بهشت مي شوند« ( بحارالانوار ج 6 ، ص 216 ) فضايل حضرت معصومه(س)
2-شرافت خانوادگي:
انتساب ايشان به بيت وحي، رسالت و امامت نشان از شرافت و اصالت خانوادگي آن حضرت است.
امام رضا(ع) در زيارتنامه، به شرافت نسبي حضرت معصومه(س) و نسبت ايشان با چهارده معصوم(ع) اشاره فرمودند كه از جمله آن موارد: »بنت رسول ا...» و »بنت ولي ا...» و »اخت ولي ا...» است كه وجود اين امر را مي توان سرچشمه ساير فضائل و كمالات معنوي و روحاني آن بانوي آسماني دانست. افزون بر آن، زندگي در خانه و تربيت توسط پدر بزرگوارش امام موسي كاظم(ع) و همچنين زندگي در كنار برادرش حضرت رضا(ع) سبب شد تا از تعاليم عاليه و الهي آن رهبران الهي بهره مند شوند. بنابراين، مي توان آن بانوي بزرگوار را يكي از بهترين الگو ها و نموداري از فضايل اهل بيت (ع) دانست.
3-شفاعت:
مقام شفاعت موهبتي الهي است كه خداوند تعالي به آنان كه روحشان به جلوه قدسي مزين است عنايت مي كند.
شفاعت؛ به معناي واسطه شدن براي انجام كاري است، مثل واسطه شدن در آمرزش گناهان در نزد خداوند تعالي. طبق اعتقادات اسلامي خداوند تعالي براي پيامبران، اوصياي الهي، شهدا و مقربان درگاه خود اين حق را قرار داده تا آنها در پيشگاه خداوند وساطت و شفاعت نمايند.
اعتقاد به اين اصل، زمينه ساز اصلاح و اميد به بخشيدن گناهان از سوي خداي تعالي است. نه اينكه مشوقي براي انجام گناهان باشد تا انسانها را در انجام گناهان جسورتر كند. پس اگر خداوند سبحان به افرادي مقام و حق شفاعت را اعطا نموده، اين امر بيانگر شايستگي و مقام والاي آنهاست كه به ما نشان مي دهد، پذيرش شفاعت آنها، نوعي تكريم و تعظيم آنها محسوب مي شود.
از جمله كساني كه در روايات به شفيعه بودنش تصريح شده، حضرت فاطمه معصومه(س) است. در ميان بانوان از خاندان رسالت و طهارت، حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت فاطمه معصومه(س) از شفاعت گسترده اي برخوردارند. دايره شفاعت افراد به تناسب عظمت روحي و گستردگي مسؤوليت آنهاست. نتيجه اينكه شفاعت حضرت معصومه(س) براي همه شيعيان و در مراتب بهشت حتمي است و اين امر از عظمت روحي و ميزان تقرب و آبرو و شأن او نزد خدا و رسول خدا(ص) حكايت دارد.
در شفاعت حضرت معصومه(س) همين بس كه دو امام معصوم (ع) به آن اشاره فرموده اند:
1- امام صادق(ع) فرمودند: با شفاعت او همه شيعيان ما وارد بهشت مي شوند(مستدرك الوسايل ج 10 ، ص 206 )
2- در متن زيارت نامه اي كه امام رضا(ع) براي زيارت خواهرشان حضرت فاطمه(س) به سعد قمي آموزش داده اند مطالب بسيار مهم و فضايل كم نظيري برايشان بيان شده كه از جمله در قسمتي از اين زيارتنامه به موضوع شفاعت ايشان اشاره فرموده اند: اي فاطمه معصومه! براي من نزد خداوند تعالي در بهشت شفاعت كن.بنابراين، حضرت رضا(ع) درخواست شفاعت از حضرت معصومه(س) را با يادآوري شأن و موقعيت الهي آن حضرت گنجانده اند. بطوري كه در اين فراز از زيارت آن حضرت، به روشني و صراحت به قدرت شفاعت ايشان اشاره شده و دليل آن هم، شأن و منزلت والاي حضرت معصومه(س) در پيشگاه خداوند است.

4-مفام علمی حضرت معصومه
پیامبر گرامی اسلام (ص) در مقام تجلیل و قدردانی از دخترش حضرت زهرا (س) و مقامات او، بارها درباره اش، در حضور و در غیابش این جمله را بر زبان آورده بود که: فداک ابوک، «فداها ابوها» (پدرش به قربانش) امام کاظم (ع)، پدر بزرگوار حضرت معصومه (س) نیز به مناسبتی درباره وی چنین جمله ای فرمود! آن جا که جمعی از شیعیان برای دریافت پاسخ به پرسش های خود، وارد مدینه شدند تا به محضر امام کاظم (ع) برسند، آن حضرت در مسافرت بود.
 
آنها ناگزیر بودند، از آن سفر مراجعت کنند. از این روی سؤالات خود را نوشتند و به افراد خانواده امام کاظم (ع) تحویل دادند تا در سفر بعد، جواب آن را دریافت نمایند. هنگام خداحافظی، دیدند حضرت معصومه (س) که حدود 6 سال داشت، پاسخ سوالات آنها را نوشته و آماده نموده است! بسیار شادمان شدند و آن نامه را تحویل گرفتند.
 
هنگام مراجعت، در بین راه با امام کاظم (ع) که از سفر باز می گشت، ملاقات کردند و ماجرا را به عرض امام رساندند، امام (ع) آن نوشته را از آنها طلبید و مطالعه فرمود و پاسخهای دخترش فاطمه(س) را درست یافت، آنگاه ضمن تمجید و تجلیل از دختر گرامی اش و تصدیق پاسخهای او، سه بار فرمود: «فداها ابوها» (پدرش فدایش باد). این حادثه شگفت، مبین آن است که حضرت معصومه (س) همچون حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا (س) «عالمه غیرمعلمه» است و در خردسالی از رشد، شناخت، علم و کمال بالایی برخوردار بوده است.


5-چگونگی رحلت حضرت معصومه(س)

در اینکه آیا حضرت معصومه (س) به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا با شهادت؟ بیشتر تاریخ نویسان تصریح کرده اند به این که حضرت معصومه در مسیر سفر از مدینه به خراسان وقتی به شهر ساوه رسیدند، بیمار شدند و از آن جا او را به قم آوردند و پس از 17 روز، در تاریخ 10 ربیع الثانی سال 201 هـ.ق در سن 28 سالگی و پیش از آنکه چشم مبارکشان به دیدار برادر گرامیشان امام هشتم (ع) روشن شود، در قم در میان اندوه فراوان محبان اهل بیت(ع)، از دنیا رفتند و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاندند، مردم قم هم با تجلیل فراوان، پیکر پاکش را تشییع کردند و او را در باغ بابلان (محل فعلی حرم) به خاک سپردند.
 

دوم ولادت حضرت عیسی (ع)

نگاه قرآن به شخصیت حضرت عیسی مسیح (ع)

 

1-قرآن با ذکر القابی پر معنی مقام و شخصیتی متعالی از حضرت عیسی یاد کرده است مثل 1-«روح الله»، 2-«کلمة الله» و 3-«قول الحق»

قرآن با ذکر القابی 4-«زَکّیّ»؛ «جَعَلَنی مُبارَکاً»؛ «قَولُ الحَقّ»(4)؛ «وَجیهَاً فِی الدُنیا وَ الاخِره»؛ 5-«مِنَ المُقرَبین»؛  6-«رَسوُلُ اللهِ»(6). همچنین در آیه85 سورهانعام وی را در زمره صالحان قرار داده است: «وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیى وَ عیسى وَ اِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحینَ». این توصیف ها نشان از عظمت و بزرگی آن حضرت دارد.

، شخصیتی متعالی از حضرت عیسی(ع) ارائه کرده است.

2-از دید قرآن آفرينش او مانند حضرت آدم(ع) بوده و امری عجیب نیست. قرآن در آيات متعدد مسیح را فرزند حضرت مريم(س) معرفى كرده تا پاسخى به مدعيان الوهيت حضرت عيسى(ع) باشد؛ زيرا كسى كه از مادر متولد مى ‏شود چگونه مى‏ تواند خدا باشد؟! در این کتاب الهی، عیسی(ع) هيچ‏ گونه ادعايى جز بندگى خداوند و نبوت نداشت و آنچه از معجزات انجام مى‏ داد همگى به اذن و فرمان خدا بود. قرآن خلقت عیسی(علیه السلام) را در سوره آل عمران، آیه59 مورد بررسی قرار داده است: «اِنَّ مَثَلَ عِیسى‏ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ...‏». آدم به عنوان اولین انسان روی زمین، بدون دخالت پدر و مادر خلق شد؛ خلقت عیسی سخت‏ تر از آفرینش آدم نبود. او پدر و مادر نداشت و همان خدایى که آدم را بدون پدر و مادر آفرید، قادر خواهد بود که عیسى بن مریم را بدون پدر خلق کند. از این جهت آفرینش حضرت عیسى مانند آفرینش حضرت آدم(علیهم السلام) است. اگر عیسى بدون پدر از مادر متولّد شد، حضرت آدم بدون ‏آنکه پدر و مادرى داشته باشد به دنیا آمد.

این استدلال به ادعاى کسانی پاسخ مى‏ دهد که به خلقت مسیح ایراد وارد می کنند. یعنی اگر مسیح(علیه السلام) بدون پدر به دنیا آمد، جاى تعجب نیست، و دلیل بر فرزند خدایا عین خدابودن نمى‏ باشد، چون خلقت آدم(علیه السلام)، از این هم شگفت‏ انگیزتر بود، او بدون پدر و مادر به دنیا آمد و این گونه کارها برای خداوند دشوار نیست.

3-مادر مسیح(علیه السلام):

داستان حضرت مسیح(علیه السلام) به نام مادر گرامیشان گره خورده است؛ چرا که نوع خلقت ایشان باعث شده که حضرت عیسی با عناوینی چون «ابْنَ مَرْیَمَ»، «عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ» و «الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ» به مادر بزرگوارشان نسبت داده شود.

قرآن حضرت مریم(سلام اللهعلیها) را به عنوان یک شخصیت برجسته و ویژه معرفی می کند و از آن حضرت با عنوان: بانوی برگزیده، پاک و مطهر، بهترین زنان عصر خود، مظهر عفاف، الگوی مومنان، دختری عابد، بسیار راستگو و هم سخن با فرشتگان یاد شده است. در آیات 42 و 43 سورهآل عمران به برخی از این فضائل اشاره شده است: «وَ اِذْ قالَتِ الْمَلایِکَهُ یا مَرْیمُ اِنَّ اللّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى نِساءِ الْعالَمینَ» * «یا مَرْیمُ اقْنُتی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدی وَ ارْکَعی مَعَ الرّاکِعینَ»؛ (و [به یاد آورید] هنگامى را که فرشتگان گفتند: اى مریم! خداتو را برگزیده و پاک ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برترى بخشیده است. * اى مریم! [به شکرانه این نعمت] براى پروردگار خود، خضوع کن و سجدهبه جا آور؛ و با رکوعکنندگان، رکوعکن).

4-پیامبری و مقامات معنوی و اخلاقی مسیح(علیه السلام):

اولین اعجاز و کرامات مسیح در همان لحظات اولیه تولد نمایان شد و حضرت در حالی که در گهواره بود خود را عبد و بنده خدامعرفی کرد که از طرف خدابه عنوان پیامبر انتخاب، و به او کتاب (انجیل) داده شده و او را مایه برکت، تسکین و آرامش قرار داده است. آیات 29 و 30 سورهمریم به این موضوع اختصاص دارد: «فَاَشارَتْ اِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا» * «قالَ اِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی‏ نَبِیًّا»؛ (مریم به نوزاد اشاره کرد [که از او بپرسید] گفتند: چگونه با کودکى که در گهواره است سخن بگوییم) * (نوزاد [از میان گهواره] گفت: همانا من بنده خداهستم، به من کتاب عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است).

چهارم بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدا

1-پیام کسانی که در راه خدا به شهادت رسیدند -یعنی همین جوانهای شما؛ چه آنهایی که در دفاع مقدّس به شهادت رسیدند، چه آنهایی که در دفاع از مرز به شهادت رسیدند، چه آنهایی که در دفاع از امنیّت به شهادت رسیدند، چه آنهایی که در دفاع از حرم و از حریم اهل‌بیت به شهادت رسیدند- بشارت است برای خودشان و همچنین برای مخاطبانشان؛ اینکه امام بزرگوار فرمود ملّتی که شهادت دارد اسارت ندارد، به این خاطر است. وقتی شما به فدا شدن در راه خدا به صورت یک موفّقیّت بزرگ نگاه کردید، به سمت خطر -به‌خاطر شهادت- بی‌محابا حرکت کردید، هیچ نیرویی در دنیا نیست که بتواند در مقابل شما ایستادگی کند.

2- غلبه و قدرت متعلّق به آن ملّتی و آن مردمی است که معتقدند اگر در این راه برایشان خطری پیش بیاید، ضرری پیش بیاید، شهادت و از دنیا رفتن پیش بیاید، آنها برنده هستند، بازنده نیستند؛ آن ملّتی که این روحیه را، این اعتقاد را دارد، شکست برای آن ملّت وجود ندارد؛ این ملّت پیش خواهد رفت،

3- دشمنانِ سرشناسِ ایرانِ اسلامی غرق در لجنند؛ لجن فساد اخلاقی، لجن فساد سیاسی؛ غرقند. امروز دولتمردان آمریکا را نگاه کنید؛ پول‌پرستی‌شان، حق‌کُشی‌شان، بی‌اعتنائی‌شان به جان و مال انسانها و ملّتها را نگاه کنید؛ یک نمونه‌اش در یمن است. در یمن جنایت را سعودی‌ها دارند میکنند امّا شریک این جنایت، آمریکایی‌ها هستند؛ خودشان هم اقرار میکنند.

 
4-توصیه‌ی من به همه‌ی جوانهایمان، به همه‌ی مجموعه‌های گوناگون کشور، به همه‌ی اصناف کشور، به همه‌ی جریانهای سیاسی کشور این است که مراقب باشند به دشمن پهلو ندهند،مراقب باشند میدان را برای دشمن آماده نکنند؛ بیدار باشند. اگر ما غافل بشویم، ما به خواب برویم، همان دشمن ضعیف زهر خودش را خواهد ریخت؛ باید همه بیدار باشیم؛ همچنان که بحمدالله امروز همه‌ی ملّت بیدارند و در طول این سالها هم ملّت بیدار بودند؛ این بیداری را باید حفظ کنیم؛

پنچم باتوجه به وقت بودجه نکاتی از وضعیت گرانی وسختی برای قشر محروم جامعه که مسولین باید بفکر قشر ضععیف جامعه  باشند

 

پایان

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







+ نوشته شده در 1 دی 1397برچسب:,ساعت 23:5 توسط قاسمی |